لحظات دل نشین زیر باران
این انشا نوشته ی دست دوست عزیزم مریم هستش
صدای دل اگیزش مثل همیشه باریتمی ملایم اما خاصآغاز شد. صدایی که جز طراوت شادابی چیزی به همراه نداشت. نم نمی که آهسته اماپیوسته می بارید،کم کم و بانظمی خاص همه جا را پوشاندانگار که دلش می خواستبدون هیچ منتی بر همه ببارد و همه را از لطف خود سرشار سازد.گویی آسمان اکنون وبعداز ماه ها آلودگی وگرفتگی،دلش باز شده بود،وحال قصد داشت دل ما را نیز شاد کند وحال وهوایمان را دگرگون سازد.
چه لذتی دارد اولین قطره ای که روی صورتت مینشیند وتو بار دیگر افتخار حس کردن این نعمت بزرگ را داری.آری باران نعمت عجیبیاست،دقت کرده اید قدم زدن زیر باران چه حالی می دهد؟ دوست داری ساعت ها راه برویوباران همچنان وجودت را نوزش دهد.قدم زدن زیر باران همانند ورق زدن دفتر خاطراتاست،انگارکه همه ی خاطراتت حالا وبعد از سالها دوباره دارد تکرار می شود و تو رابه چند سال پیش بازگرداند.
قطرات موارید مانند باران،صدای شرشر ناودانها،بوی خاک باران خورده،براقی سبزه ها و درختان،چترهای رنگارنگی که در شهر پراکندهشده اند و خلاصه تک تک اتفاقاتی که باران رقم زده است. هدفی جز دگرگونی حال و هوایشهر ندارد و ای کاش که دلمان این تغییر بزرگ را پذیرا باشد.
آری به راستی که باران نعمت بزرگی است.نعمتی کهتا به حال دست خیلی از آرزوهای بزرگ ر گرفته است.به گیاهان و دختان درحال مرگ جاندوباره بخشیده وطراوت و شادابی را برایشان به ارمغان آورده است.نعمتی که با آوردننامش خنده وشادی روی چهره هزاران نفر نمایان می شود و خلاصه نعمتی که می بارد تاشاید اندکی از غم های اهل زمین را بشوید و با خود ببرد.پس هنگام باریدنش لحظات راقدر بدانیم،شاد باشیم ولذت ببریم.زیر باران قدم بزنیم لذت این حال خوب را بهخودمان هدیه بدهیم.یادمان باشد باران هم یکی از هزاران هزار نعمت خداوند است،شکرشبگوییم قدرش بدانیم
باران ,دل ,حال ,لحظات ,زدن ,نعمتی ,زیر باران ,نعمتی که ,قدم زدن ,دل نشین ,باران نعمت
درباره این سایت